۱۳۹۰ بهمن ۲۰, پنجشنبه

شق القمر


در روایات اسلامی آمده که کفار مکه از پیامبر اسلام (ص) تقاضا کردند برای صدق دعوی خود ماه را به دو نیم بشکافد و به او قول دادند که اگر چنین نماید به دین اسلام و صدق گفتار او ایمان خواهند آورد... آن شب آسمان صاف و ماه به صورت کامل (بدر) بود، پیامبر (ص) از خداوند خواست تا آنچه را که کفار مکه از او خواسته اند به آنها نشان بدهد تا ایمان بیاورند... خداوند دعای پیامبرش را اجابت کرد... و سپس ماه به دو نیم شکافته شد، نیمی در کوه صفا و نیم دیگر در کوه قیقعان در مقابل آن قرار  گرفت.
کفار مکه که در حال مشاهده این واقعه بودند گفتند که محمد (ص) ما را سحر کرده است، سپس گفتند اگر او ما را سحر کرده باشد نمی تواند همه مردم را سحر کند، ابوجهل گفت: "صبر کنید تا یکی از اهل بادیه بیاید و از او سئوال کنیم که آیا انشقاق ماه را دیده است یا نه، اگر تایید کرد ایمان می آوریم و اگر نه معلوم می شود که محمد (ص) چشمان ما را سحر کرده است."
 بالاخره یکی از اهالی بادیه به مکه آمد و این خبر را تصدیق کرد و آنگاه ابو جهل و مشرکان گفتند: "این سحر مستمر است" و آنگاه این آیات مبارک نازل شد ... "اقتربت الساعه وانشق القمر ..." باری این موضوع پایان یافت و مشرکان ایمان نیاوردند.
در یکی از نشستهای دکتر زغلول النجار در یکی از دانشگاههای انگلیس، وی در خصوص معجزه شق القمر در صدر اسلام به دست پیامبر (ص) به عنوان یکی از معجزات پیامبر (ص) که توسط ناسا به اثبات رسیده است صحبت می کرد. در این میان یکی از حاضران که به اسلام خیلی توجه و اهتمام داشت به نام "داوود موسی بیتکوک " که در حال حاضر نیز رئیس حزب اسلامی بریتانیاست ماجرای مسلمان شدن خود را اینگونه نقل کرد:
    "هنگامی که می خواستم در مورد اسلام تحقیق کنم یکی از دوستانم ترجمه ای از قران کریم به زبان انگلیسی را به من هدیه کرد و من نیز بطور اتفاقی آن را باز کردم و اتفاقا سوره قمر آمد. سپس شروع به خواندن کردم ....و ماه شکافته شد... وقتی به این جمله رسیدم از خود پرسیدم آیا واقعا ماه شکافته شده است؟؟! سپس با ناباوری کتاب را بسته و به کناری گذاشتم و از تحقیق در باره اسلام هم منصرف شدم و دیگر سراغ آن کتاب هم نرفت.
   روزی در مقابل تلویزیون نشسته بودم و طبق معمول برنامه اي را مشاهده می کردم، برنامه ای بود که در آن مجری با سه نفر از دانشمندان ناسا متخصص در علوم فضایی مصاحبه داشت. موضوع برنامه جنگ ستارگان و صرف میلیاردها دلار در این راه و اعتراض به این موضوع بود. مجری با بیان اینکه صدها میلیون نفر در سراسر جهان از گرسنگی رنج می برند، دانشمندان را مورد انتقاد قرار داده بود و آنان هم با بیان مفید بودن این تحقیقات در مجلات کشاورزی و صنعت و غیره از این طرحها دفاع می کردند...
مجری سپس سئوال دیگری را طرح می کند با این مضمون که "شما در یکی از سفرهای خود به ماه حوالی 100 میلیارد دلار هزینه کردید و تنها خواسته اید که پرچم آمریکا را بر روی ماه نصب کنید... آیا این عاقلانه است؟؟!" در جواب این گوینده دانشمند آمریکایی لب به سخن گشوده و می گوید که: "در آن سفر، هدف ما مطالعه ترکیب داخلی ماه بوده که بدانیم چه تشابهاتی با زمین دارد و در این زمینه به موضوع عجیبی برخورد کردیم که عبارت بود از یک کمر بندی از سنگها و صخره های تغییر شکل یافته که سطح کره ماه را به طرف عمق و به طرف سطح دیگر آن پوشانده بود و هنگامی که این اطلاعات را به زمین شناسان منتقل کردیم مایه شگفتی آنان شده و گفتند چنین چیزی امکان ندارد مگر آنکه ماه در مرحله ای از حیات خود به دو نیم تقسیم شده و سپس دوباره جمع شده باشد و به شکل اول بازگشته باشد و این نوار از صخره های تغییر شکل یافته نتیجه برخورد دو نیمه ماه در لحظه جمع شدن و به هم پیوستن دو نیمه آن می باشد."
داوود موسی بیتکوک سپس می گوید:
    "با شنیدن این مطلب از جای خود پریدم و گفتم این معجزه ای است که در 1400 سال قبل به دست پیامبر اسلام در قلب صحرا اتفاق افتاده و از عجایب روزگار این است که آمریکا باید میلیاردها دلار خرج کنند تا آن را برای مسلمانان اثبات نمایند! بی شک این دین حق و حقیقت است..."
به این ترتیب سوره قمر سبب اسلام آوردن این شخص شد، پس از آنکه عاملی برای دوری او از اسلام شده بود و این خود از دیگر معجزات اسلام است.


متنی که در مورد شق القمر آمده را یکی از دوستان متدین برایم ای میل کرده و ادعا  میکند که یک آمریکایی غیر مسلمان، بعد از شنیدن داستان شق القمر، مدارکی را نیز در تلویزیون دیده که ناسا یا همان سازمان فضایی ایالات متحده که یک نهاد رسمی و معتبر در دنیای علم است، ارائه داده مبنی بر این که ماه در دوره ای از تاریخ حیات خود، از هم جدا شده و باز به هم چسبیده است و به همین خاطر این شخص که نامش نیز نشان دهنده پاره ای از شخصیت وی است، به حقیقت قرآن پی برده و به دین اسلام گرویده است.
در اینجا میخواهم نظر خودم را درباره ادعای این دوست مومن و مثلا مسلمان ابراز نمایم.
1-بر اساس نظر دانشمندان کیهان شناسی، بیش از صد میلیون کهکشان در جهان وجود دارد که طبق نظریه انفجار عظیم یا همان بیگ بنگ، این کهکشانها به وجود آمده اند. همین دانشمندان در مورد تشکیل کره ماه، اظهار داشته اند که ماه در ابتدا یک توده منسجم نبوده و به صورت اجتماعی از سنگ و خاکهای ناشی از انفجار بزرگی بوده است که این اجتماع از مواد، به خاطر جاذبه زمین، به دور زمین میچرخیده اند و پس از طی هزاران سال، آرام آرام به همچسبیده و تبدیل به کره ماه شده اند.
2-ادعایی که ایشان آورده اند در مورد شق القمر، آیات قرآن است که در آخر به این دلایل میپردازیم ولی اگر ناسا چنین اعلام  داشته که شکافی ممکن است در کره ماه وجود داشته باشد، پس چرا هیچ شبکه تلویزیونی یا برنامه مستند علمی که مورد تایید دانشمندان فضایی و کیهانی خود ما ایرانیها باشد، وجود چنین پدیده ای را در ماه اعلام نکرده اند. مگر نه این است که هر چه را که ناسا تا کنون اعلام کرده، دانشمندان ما نیز تایید کرده اند؟ پس چرا چنین مطلب مهمی را که نشانه تایید علمی معجزه شق القمر است، هیچ نهادی در ایران مطرح نکرده است و ما باید این را از قول یک یهودی به نام موسی داوود بشنویم؟ آیا این شخص که گفته میشود رییس حزب اسلامی بریتانیاست، آیا با گفتن این مطالب سعی نداشته که موقعیت سیاسی برای خودش دست و پا کند؟ کسی که هیچ کاره بوده، حالا یک دفعه به رییس یک حزب اسلای تبدیل شده، هیچ سابقه درستی از وی در مطلب بالا ذکر نشده، آیا میشود به اظهاراتش استناد کرد؟ آیا همین روسای مسلمان کشور خودمان، مگر ادعا نمیکردند که تصویر امام خیمینی را خدا در کره ماه حک کرده است؟ پس چرا ناسا تائید نکرد؟
3-سوالی سالها در بین منتقدان اسلام مطرح بود که معجزه شق القمر اگر به راستی اتفاق افتاده باشد، قاعدتا باید علائمی از آن در کره ماه باقی مانده باشد تا بتوان این بزرگترین معجزه عالم را اثبات نمود و حالا با شایعه سازی یا همان دروغهای اینترنتی که به آن HOAX   نیز میگویند، میخواهند یک عمل انجام نشده را اثبات کنند. آیا این راه اثبات وجود خدا یا صحت پیامبری یک شخص است؟ گیرم که ماه شکافته شده و دوباره چسبیده شده باشد، از کجا میتوان زمان این اتفاق و نیز عاملیت این اتفاق را به محمد بن عبدالله نسبت داد؟
مثالی میزنم شاید قضیه بهتر باز شود. میگویند که همزمان با تولد محمدبن عبدالله، طاق ایوان مدائن شکاف بداشت. آیا در زمانی که محمد به دنیا آمد، مردم میدانستند که قرار است وی پیامبر شود؟ ما تا حدود صد سال پیش، سیستم ثبت احوال در ایران نداشتیم، ثبت اوقات تولد فرزندانمان نیز در گوشه های قرآن نوشته میشد، مردم نیز که سواد درست و حسابی نداشتند که زمان را دقیقا یادداشت نمایند و الآن به بسیاری از پدر بزرگانمان بگوییم که تاریخ تولد شناسنامه ای شما آیا واقعا دقیق است با شک و تردید آن را تایید مینمایند. حال چگونه است که 40 سال قبل از مبعث یعنی حدود 1490 سال قبل اعرابی که جاهل بودند دقیقا روز و ماه و سال تولد کسی را که نه خودش و نه پدرش و نه مادرش، از افراد سرشناس و معروف و متمول شهر مکه نبوده اند، اینچنین دقیق ثبت شده باشد؟
این مثال را برای این زدم که دقت کنید آیا واقعه شق القمر نیز مانند همین تاریخ تولد، آیا واقعی و صحیح است و یا این هم ساخته توهم عده ای از مسلمانان ایرانی است؟
4-حال به تعدادی از آیات قرآن اشاره میکنم تا شاید موضوع روشنتر هم بشود.
و گفتند چرا معجزه ای از پروردگارش نمیآورد؟ آیا دلیلهای روشنی که در صحیفه های پیشین آمده، به آنها نرسیده است؟ (آیه 133 سوره طه)
اگر معجزه ای برای محمد وجود داشت، چرا قرآن با قاطعیت از آن نام نمیبرد و اشاره به معجزات پیامبران قبلی میکند؟
و کسانی که کافر شده اند میگویند چرا از جانب الله معجزه ای بر او نازل نشده است؟ بگو در حقیقت، الله است که هر کس را بخواهد بی راه میگذارد و هر کس را که به سوی او بازگردد، به سوی خود راه مینماید. (آیه 27 سوره رعد)
الله که هر کسی را که بخواهد به راه راست میبرد  هر که را نخواهد بی راه میگذارد، چه نیازی به معجزه برای اثبات پیامبرش دارد؟ خب یک هویی به همه حالی کند که این بابا پیامبر استو
افراد نادان گفتند: چرا الله با ما سخن نمیگوید و یا برای ما معجزه ای نمی آید؟ کسانی که پیش از این نیز بودند مثل همین  گفته را میگفتند،  دلها و افکارشان به هم میماند. ما نشانه ها را برای گروهی که یقین دارند، نیک روشن گردانیدیم. (آیه 118 سوره بقره)
این آیه هم نشان میدهد که معجره ای وجود نداشته و تاکید میکند که: «نشانه ها را برای گروهی که یقین دارند» و این نیز دلیلی است که کسانی که ایمان و یقین به وجود خدا دارند، دیگر نیازی به معجزه ندارند و بنابراین خدا هم معجزه ای نازل نکرده است.
و گفتند چرا معجزه ای از جانب الله بر او نازل نشده است؟ بگو بی تردید الله قادر است که پدیده ای شگرف فرو فرستد، لیکن بیشتر آنان نمیدانند. (آیه 37 سوره الانعام)
اینجا نیز تاکید میگردد که خداوند میتواند معجزه نازل نماید ولی چون این اتفاق نیفتاده، عده ای سوال میکنند که علت این امر چیست؟
و با سخت ترین سوگندهایان به الله سوگند خوردند که اگر معجزه ای برای آنان بیاید، حتما به آن میگروند. بگو معجزات تنها در اختیار الله است و شما چه میدانید که اگر معجزه ای بیاید، باز ایمان نمیآورند. (آیه 109 سوره الانعام)
و باز هم آیه ای دیگر که تاکید میکند که خدا معجزه ای نفرستاده است.
و میگویند چرا معجزه ای از جانب الله بر او نازل نمیشود؟ بگو غیب فقط به الله اختصاص دارد. پس منتظر باشید که من هم با شما از منتظرانم. (آیه 20 سوره یونس)
در آیه یونس نیز تاکید شده که هم پیامبر و هم بقیه مردم باید منتظر بمانند تا شاید معجزه ای نازل شود و تا زمان نزول این آیه هیچ معجزه ای نازل نشده است.
روایت نقل شده در مورد شق القمر، در صدر اسلام اصلا مطرح نشده است. همان طور که در بسیاری از کتابهای تاریخی آمده، اولین کتابی که به زندگی محمد پرداخته، کتاب سیره ابن هشام است که حدود 100 سال پس از مرگ محمد نوشته شده است و همانطور که حدود دویست و پنجاه سال بعد از مرگ مسیح، برای وی معجزاتی اختراع کردند و در تاریخ آوردند و یا در اولین کتابی که اختصاص به معجزات موسی دارد گفته شده که موسی چهارصد سال پیش از نوشتن این کتاب میزیسته، سیره ابن هشام نیز مانند همین مطالب، حاوی مطالبی غلو آمیز و کذب است که شخصیت واقعی محمد را نشان نمیدهد.
به راحتی میتوان دید که بعد از مردن فردی عادی، مداحان و روضه خوانان، وی را مبدل به یک ابر انسان از همه نظر مینمایند و مداحان و روضه خوانانِ یزید، از وی یک بهشتی ساختند تا چه برسد به کسی که ادعای پیامبری میکرده و خوب معلوم است کسی که از نام این شخص به نانی میرسد، چگونه غلو میکند، خالی میبندد و از کاه کوه میسازد تا نان خود را هر روز بیشتر و بیشتر کند.
  حال نمیدانم که آنهایی که ادعای مسلمانی و تشیع میکنند، چه وقت قرار است که از فکر خود استفاده کنند و با دلایل منطقی با پدیده ای به نام دین اسلام برخورد نمایند.
در قرآن توصیه شده که این آیات را بخوانید و در مورد آنها بیندیشید و هرگز نخواهید توانست اختلافی در آن پیدا کنید. حال با خواندن آیات قرآن، بسیاری مطالب خلاف علم میتوان در آن پیدا کرد و نمیدانم چرا بسیاری از مردم هستند که از دیدن این اختلافات چشم پوشی میکنند و فقط به چند آیه خاص متوسل میشوند تا حقانیت دروغین خود را اثبات کنند.
خدا میگوید حتی یک اشتباه نیز در متن قرآن که کلام خداست وجود ندارد. پس اگر حتی یک اشتباه در آن وجود داشته باشد میتوان نتیجه گرفت که قرآن کلام خدا نیست.
اختلافات و موارد ضد و نقیض در قرآن بسیار زیاد است. جایی میگوید که باید با اسرای جنگی با محبت برخورد کرد و در جای دیگر در مورد اسرا شدیدترین برخوردها را توصیه میکند. در جایی ملاک دینداری را ایمان به خدا و انجام عمل صالح میداند و در جای دیگر میگوید کسانی که دین و ایمان خالی دارند با کسانی که با مال وجانشان در راه خدا جنگ میکنند هرگز برابر نیستند. چرا؟ آیا ملاک برتری مگر در قرآن، تقوی مشخص نشده است؟ مگر نمیگوید برترین شما نزد خدا باتقوی ترین شما هستید؟ پس چرا میگوید هر که در راه اسلام جنگ کند برتر از کسانی هستند که جنگ نمیکنند؟ بالاخره ملاک برتری و نزدیکی به خدا تقوی است یا جنگ؟
در قرآن گفته شده که فایده ماه و ستارگان برای انسان، روشنایی در شبهای بیابان و پیدا کردن راه از روی آنها در بیابانها و دریاها است. اگر چنین است، حالا که سیستمهای راداری و جی پی اس و انواع و اقسام سیستمهای راه یاب توسط انسان ساخته شده، پس فایده ماه و ستارگان، در چیست؟
شاید شاید روزی برسد که همه متدینان جهان، با وجود ایمانی که به خالق دارند، از منطق و علوم عقلی نیز استفاده نمایند و زندگی خود را به سمت خداپرستی همراه با عقلانیت ببرند، دین را شخصی و فردی برای وجود خودشان استفاده نمایند و به قوانین و عقل و منطق بشری به عنوان قراردادهای عمومی احترام بگذارند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر