۱۳۹۲ آذر ۲۲, جمعه

انسان پرستی و نارندرنات دوت



والاترین حقیقت این است: خدا در همۀ موجودات حاضر است. آنان همه صور متکثر اویند. خداي دیگري نیست تا به طلبش برخیزیم. تنها آن کس به خدا خدمت می کند که خادم دیگران باشد.
نامش را از نارندرنات دوت به ویویکاننده تغییر داد، از هند درآمد تا در خارج از کشور، براي رسالت راماکریشنا پولی فراهم کند. در سال 1893 خود را در شیکاگو یافت، مفلس و تهیدست. روز بعد در مجلس ادیان، در بازار مکارة جهان، ظاهر شد و در مقام نمایندة آیین هندو، در آن اجتماع سخنرانی کرد. وي با شخصیتِ باشکوه و بشارتش براي وحدت همۀ ادیان و اصول سادة اخلاقیش که می گفت خدمت به خلق بهتر از عبادت خالق است همۀ حاضران را مفتون خود ساخت؛ به افسون بلاغت و فصاحت او، الحاد به صورت مذهبی شریف تلقی شد و کشیشیان درست پندار به «کتفری» احترام می نهادند که می گفت: «خدایی جز روانهاي موجوداتِ زنده وجود ندارد.» چون به هند بازگشت، به هموطنانش شریعتی عرضه کرد که از زمان وداها تا آن زمان هیچ هندویی چنین شریعتی عرضه نداشته بود:
«ما دینی می خواهیم انسانساز... این رازورزیهاي ناتوان را رها کنید و نیرومند باشید تا پنجاه سال آینده... چیزهاي دیگر و خدایان بیهوده را از ضمیرتان بزدایید. این تنها خدایی است که بیدار است، -یعنی- نژاد خود ما که دست، پا و گوشهایش همه جا پیداست؛ همه چیز را در بر می گیرد... نخستین پرستش، پرستش کسانی است که پیرامون ما هستند... اینها همه خدایان ما هستند -این انسانها و این جانوران- و نخستین خدایانی که ما باید بپرستیم، هم میهنان خود ما هستند.
از اینجا تا گاندي بیش از یک گام فاصله نبود. 
تاریخ تمدن - ویل دورانت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر