۱۳۹۰ بهمن ۱, شنبه

چرا ما نمیدانیم؟


علل ناآگاهی ایرانیان در 1400 سال گذشته بسیار پیچیده است که به تعدادی از آنها اشاره میکنم:
1-حکومتهای استبدادی دینی که در همراه با ورود اسلام به ایران، قدرت را در دست گرفتند.
2-حکومتهای غیر مسلمان که با ابزار اسلامی در ایران به قدرت رسیدند.
3-عدم دسترسی به سوابق تاریخی پیش از اسلام توسط مردم ایران
4-عدم آگاهی حاکمانِ ایرانی به پیشینه تاریخی ایران
5-جلوگیری کشورهای اروپایی از آگاه شدن ایرانیان از پیشینه تاریخی خود از حدود 600 سال پیش
7-بی کفایتی علمی-تاریخی حکومتهای ایرانی که قدرت را در دست گرفتند.
با سیری در تاریخ 1400 سال گذشته ایران میبینیم که در این زمان کوتاه، 37 خاندان پادشاهی در این مرز و بوم به قدرت رسیده اند و با تقسیم این زمان به تعداد خاندانها در می یابیم که به طور متوسط هر 37 سال یک خاندان در این مملکت به حکومت رسیده اند. اگر کشور خود را با ژاپن مقایسه کنیم میبینیم که در 1200 سال گذشته، فقط یک خاندان در ژاپن حاکم بوده است. معمولاً در کشورهایی که قدرت در دست حاکم یا پادشاه است، اگر خاندان حکومتی تغییر کند، حاکم جدید کشور را به اصطلاح شخم میزند. هر چه آثار و باقی مانده های حاکم قبلی است را از بین میبرد و شروع میکند به جایگزین نمودن آنها با آثاری جدید.
در سرزمینی که 37 حکومت در آن عوض شده، 37 بار نیز شخم زدن اتفاق افتاده است. این تحولات اساسی در ایران، بیش از این که بر روی سازه ها و آثار تاریخی اتفاق بیفتد در مورد کیش و آیین و قومیت صورت گرفته است. زمانی اعراب، ایرانیت را از بین بردن و به جای آن اسلام را جایگزین نمودند. زمانی مغولها، اسلام عربی را با اسلام مغولی عوض کردند، همین تغییر از مغولی به عثمانی، به اسلامِ صفوی، به وکیل الرعایا، به ترکهای قاجاری، به دین از سیاست جداستِ پهلوی و در نهایت به مذهبِ شیعه و ولایت فقیه و این وضعیت کنونی رسید.
هر کدام از انواع حکومتهای 1400 ساله ایران، خدای خاص خودشان را داشتند چون خدا فقط از آن حاکم پشتیبانی میکرد و فقط او بود که بهترین حاکم در این کشور بود. با کمی دقت در می یابیم همان گونه که اعراب ادعا کردند که منجی ایرانیان از ظلم ساسانیان هستند، حسن صباح نیز میخواست که منجی ایرانیان از دست اعراب باشد و مغولان ایرانیان را از دست اعراب و حسن صباح یکجا نجات دادند و همین نجات دادنها یکی بعد از دیگری پیش آمد تا رسید به صفویه که آنها منجی را غیب کردند. ادعا کردند که منجی همراه با ما است و همان مهدی می باشد و به ما وکالت داده تا همه مردم را نجات دهیم و چندی بعد وکیل الرعایا منجی مردم شد و بعد آقا محمد خان قاجار و بعد رضا شاه پهلوی و بعد روح الله خمینی.
سوالی مطرح است که آیا ما دائما در حال نجات داده شدن بودم و یا دائماً در حالِ گرفتار بودن.
37 بار ما را نجات داده اند و هر بار ادعا شده که ما بهترین هستیم و باز هم کسانی پیدا شده اند و گفته اند که میخواهیم واقعاً شما را نجات دهیم. پس که راست میگوید و که دروغ.
در این کشوری که همه ادعای داشتن فرهنگ 5 هزار ساله دارند، آیا کسی هست که به سوالاتِ عمومی زیر پاسخ دهد؟
1-رئیس جمهور آمریکا کیست؟
2-کدام رئیس جمهوری آمریکا ترور شد؟
3-رهبر کوبا چه کسی است؟
4-رئیس جمهور افغانستان کیست؟
5-بمب اتم را چه کسی بر سر ژاپن انداخت؟
6-نخست وزیر انگلیس در زمان جنگ جهانی دوم چه کسی بود؟
7-بنیانگذار کشور روسیه کمونیستی کیست؟
8-در زمان جنگ جهانی دوم حاکم آلمان چه کسی بود؟
9-چه کشورهایی در جنگ جهانی دوم با آلمان هم پیمان بودند؟
10-طولانی ترین جنگ آمریکا با کدام کشور آسیایی بود؟
اینها ده سوالی بودند که به طور اتفاقی به ذهنم رسید و حداکثر مربوط به 70 سال پیش هستند. نمیخواستم خیلی به اعماق تاریخ بروم و سوالاتی کردم که مربوط به زمانی است که هنوز کسانی در این کشور زنده اند و این تاریخها را در زندگی خود به یاد می آورند.
حالا چند سوال دیگر در همین مقطع میپرسم:
1-در زمان جنگ جهانی دوم چه کسی در ایران نخست وزیر بود؟
2-احمد کسروی کیست؟
3-محمد علی جمالزاده کیست؟
4-رضا شاه برای ایجاد ثبات و وحدت ملی در ایران چه اقداماتی انجام داد؟
5-«رضا شاه که دشمن روحانیت بود». در مجلس شورای ملی که تشکیل شد آیا هیچ روحانی وجود داشت؟
6-«محمد رضا شاه خون روحانیت را میریخت». کدام روحانی در زمان محمد رضا شاه کشته شد؟  هر چند تا که میدانید نام ببیرد؟
7-آیت الله لاهوتی کیست و علت مرگش چیست؟
8-محمد رضا شاه پهلوی پس از فرار از ایران به کدام کشور رفت؟
9-در هواپیمایی که امام خمینی را از پاریس به ایران آورد چه کسانی همراه با وی بودند؟
10-دهه فجر چند روز است؟ (لطفاً پس از جواب حکیمانه و سریعی که میدهید، تعداد روزهایش را با انگشت بشمارید).
تعداد جوابهای درست و اشتباه خود را بسنجید. آیا اطلاعات شما در مورد کشورها و افراد خارجی بیشتر است یا داخلی؟ اگر اطلاعات خارجی شما بیشتر است آیا علت آن را میدانید؟ فکر نمیکنید که رسانه هایی که در کشور ما فعالیت میکنند، نمیخواهند که مردم ما از پیشینه خود با خبر شوند؟
کشور ایران بیش از 5000 سال قدمت تاریخی دارد ولی در بیشتر قرنهای 1400 سال گذشته، مردم ما فکر میکردند که ابتدای به وجود آمدن کشور ایران، همان ورود دین اسلام به ایران است.
اگر فاطمیون مصر که ایرانی الاصل بودند، تاریخ ایران را که در مصر مکتوب و موجود بود در قرون دوم و سوم و چهارم به ایران منتقل نمیکردند، شاید هنوز فکر میکردیم که حضرت آدم در تاریخ 1/1/1 متولد شده است و آن هم همان روزی است که اسلام زاده شد.
هنوز بسیاری از مردم ما نمیدانند که ایوان مدائن در کدام مکان جغرافیایی است. هنوز خیلی ها یک بار هم که شده نپرسیده اند که چرا حسن صباح جزء قهرمانان ملیِ این مرز و بوم نیست ولی میرزا کوچک خان هست، مدرس هست، مصدق هست ولی یعقوب لیث صفاری نیست. اصلاً آیا از این افرادی که نام بردم اطاعاتِ دقیقی هم دارید؟
مگر نه این که میرزا کوچک خان در راه مبارزه با نفوذ روسها در ایران قیام کرد پس قهرمان ملی به حساب میآید، پس  حین صباح که برای جلوگیری از ظلم و ستم حاکمان جبار عرب، سالها مبارزه کرد چرا نباید از قهرمانان ملیِ ما باشد؟ چند نفر را میشناسید که زندگی نامه حسن صباح، میرزا کوچک خان، امیر کبیر، نادر شاه افشار، کریم خان زند، رضا شاه پهلوی، سید روح الله خمینی، شیخ مرتضی انصاری، یعقوب لیث صفاری، خیام، سعدی، دکتر معین، دکتر سمیعی، دکتر علی اکبر دهخدا و بسیاری دیگر از نامهایی را که یادم نمیآید خوانده باشند.
در دبستانهای آمریکا، یادگرفتن نام روسای جمهوری آمریکا، از ابتدا تا الآن برای همه دانش آموزان اجباری است، چرا که این افراد، در تاریخ کشور آمریکا نقش بازی کرده اند، شاید آمریکاییِ اصیل نبوده باشند ولی در ظاهرهم که شده، منتخب مردم آمریکا بودند و به مردم آمریکا خدمت کرده اند.
ما در مدارسمان باید چه کسانی را بشناسیم: تعدادی محدود از 124 هزار پیامبر که فقط یکیشان آن هم نه خیلی خوب و دقیق ایرانی است و بقیه هم بجز یکی شان که عرب بوده، همگی از قوم یهود بوده اند. پیامبرانی که ما باید در موردآنها مطالعه کنیم همگی یهودی اند آری. مسیح هم از قوم یهود بود که به پیامبری برگزیده شد. فقط زرتشت و محمد یهودی نبوده اند و شاید این را برای اولین بار است که میشنوید.
پس کجای کتابهای درسی باید از کوروش، داریوش، خشایار، انوشیروان ظالم یا عادل، بزرگمهر، بهرام گور، آرش کمانگیر، افتخارات هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان و معماری هایی که بعداً اسلامی نام گرفتند و علوم پزشکی و هنر و فلسفه و ... که همگی رنگ و بوی ایرانی داشته و دارند و فقط انتهای نامشان اسلامی شده فصلی یا درسی نوشته شود و به بچه ها مشقِ تاریخِ گذشته خودشان را بدهند.
اگر روزولت دستور بمباران هیروشیما و ناکازاکی را داد، ظلم کرده ولی در هر صورت قسمتی از تاریخ آمریکاست که باید یاد داده شود. همین طور افکار خردمندانه لنین و ستمکاریهای بی اندازه استالین، قسمتی از تاریخ روسیه است.
کشور اتیوپی بسیار کشوری دیدنی و سرسبز است اما به ما فقط قحطیِ سالهای 73-1972 در آن کشور را نشان میدهند. همان گونه که از پادشاهان گذشته ایرانی، فقط ظلم کردنشان را به نمایش میگذارند. اگر چنین است پس چرا برای آوردنِ اشیاء باستانی ایران که در موزه های کشورهای دیگر است و همگی نشانی از ظلم و ستم دوران پادشاهی هستند، دولت فخیمه جمهوری اسلامی اینقدر تلاش شبانه روزی میکند؟ چرا وقتی که منشور تقلبی کوروش را به جای منشور اصلی از انگلیس به تهران میاورد، اینهمه تبلیغات میکند؟ مگر نه این که همه پادشاهان فقط ظلم میکرده اند و فقط اسلام بوده که رحم و شفقت و مهربانی را برای این کشور ارمغان آورده است.
پس چرا در کتابهای مدارسو حتی دانشگاهی ما، هیچ مطلبی در مورد نبرد «جلولاء» نوشته نشده است.
اگر ایرانیان شفقت اسلامی را با آغوش باز پذیرفتند، پس چرا در جلولا، صحرا از اجساد سربازان کشته شده ایرانی و عرب، پوشیده شد؟ پس طبق تاریخ طبری، چرا ارتش اسلام برای فتح طبرستان، مدتها وقت صرف کرد و در آن جنگها حتی امام حسن مجتبای عزیز و امام حسینِ سالار شهیدان، به کشتار مردم ایران پرداختند؟
اصلاً آیا میدانستید که روز عاشورا در تابستان نبوده و در مهر ماه بوده است. ولی به فیلمهای تاریخی که در ایران ساخته شده نگاه کنید؛ صحرای کربلا را چنان نمایش میدهند که انسان یاد وسط صحرای کالاهاری که یکی داغترین محلهای جهان است، میفتد. بابا کربلا گرم بود قبول، اما نقشه عراق را ببینید. منطقه کربلا در جلگه رود فرات است و هر جایی که جلگه باشد، با کندن سه یا چهار متر چاه، به آب خواهید رسید. یعنی 72 نفر مرد جنگو و بسیاری افراد همراه آنها نمیتوانستند در چند ساعت یک چاهِ 4-3 متری بکنند؟
اینها تاریخی است که به سرنوشت آینده ما مربوط میشود. اگر اینها را ندانیم و نفهمیم که در گذشته چه بر سر ما آمده، اشکالات را پیدا نخواهیم کرد و نمیتوانیم برای آینده، برنامه ریزی کنیم.
پس باز میگردیم به 20 سوالی که قبلاً مطرح کردم. برویم دنبال جواب آنها و با این کار قسمتی از تاریکیِ تاریخ خود را روشن کنیم. بفهمیم که چه کسانی در گذشته تلاش کرده اند که ایران را آباد کنند و بفهمیم که چرا نتوانسته اند.
الآن ما میگوییم که جمهوری اسلامی پدر ما را درآورد و چنین کرد و چنان. مگر نشنیده اید که حافظ میگوید:
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند               چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
ابن سینا میگوید:
در دهر چو من یکی و آن هم کافر                     پس در همه دهر یک مسلمان نبود
میبینیم که در قرن چهارم و زمان ابن سینا هم همانی بوده که در قرن هفتم در زمان حافظ و همانی که در دوران صفویه ملا صدرا را به خاطر قبول نداشتن اصل مرجعیت و تقلید، تبعید میکنند و امیر کبیر را برای مبارزه با بی سوادیِ مردم، میکشند و احمد کسروی را در محل کارش ترور میکنند و جمالزاده را و شجاالدین شفا را و علی دشتی را و شریعتی را  آیت الله منتظری را و ... و... و...
خسته شدم، پیر قلبی گرفتم، سکته های ناقص کردم. شما را قسم میدهم به خاطر فرزندان و آینده نوادگان خود هم که شده کمی فکر کنید. بیندیشید. از این بهترین هدیه رایگانی که دارید و نامش عقل است استفاده کنید. شاید سالها و قرنهای آینده تغییری صورت بدهیم و نامی نیک هر چند به درد نخور برای خودمان دست  و پا کنیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر