۱۳۹۰ بهمن ۱, شنبه

ازدواج، صیغه، کنیز


الفاظی در سطح جامعه ما به کار برده میشود که مفهوم آن را خیلی از مردم نمیدانند. بهتر است برای روشن شدن آنها توضیحاتی در موردشان داده شود.    ازدواج «عقد دائم»: به یک قرارداد دو جانبه بین یک مرد و یک زن گفته میشود که قبول میکنند در ادامه راه زندگی در کنار یکدیگر فعالیت کنند. این فعالیت شامل همه کارهایی میشود که لازم و ملزوم زندگی است. قسمت کوچک و کمی از این رابطه، مربوط به فعالیتهای جنسی است که نیاز جسمی دو طرف را شامل میشود و قسمت بسیار بزرگتر آن، همکاریهای مجدانه است برای پیشبرد اهداف مشترک زندگی. فعالیتهای جنسی و جسمی نیز هنوز به صورت درستی در جامعه ما تعریف نشده است تا چه برسد به سایر اعمال زندگی مشترک. لازم است مقداری در این زمینه توضیح داده شود. اصالت فعالیت جنسی در اصل بقای موجودیت انسان نهفته شده است و این اصل، در تمام موجودات وجود دارد. کما اینکه تمامی حیواناتِ دیگر نیز شبیه به انسان، فعالیت جنسی دارند. حال این حیوان دو پا، قراردادهایی برای این فعالیت تنظیم کرده که مانند سایر حیوانات به بی بند و باری کشیده نشود!!!. یکی از این قراردادها، ازدواج میباشد به این معنی که نیازهای جنسی هر فردی توسط شریک زندگیش تامین شود تا فرد برای برطرف کردن این نیازها، مجبور نباشد که هر روز این نیاز را در یک نفر دیگر جستجو کند. معمولاً قراردادهای ازدواج، بسته به شرایط هر قوم و جامعه ای متفاوت میباشد. مثلاً در بعضی از قبایل داشتن چند شوهر برای یک زن طبیعی میباشد ولی در قبایل دیگری چند زن داشتن امری عادی است. در قانون کلیسای مسیحیت هر فرد اجازه دارد فقط یک زن داشته باشد و فقط در صورت مرگ آن زن میتواند جهت ازدواج به زن دیگری مراجعه نماید. اما در کشور ما، نقل است از کتاب قرآن که کتاب آسمانی اعراب است و به ما نیز به همان صورت منتقل شده که یک مرد میتواند چهار زن به صورت عقد دائم داشته باشد. عقد، قراردادی است که یک طرفه بوده و زن خود را با قیمتی مشخص و زمانی نا محدود در اختیار مرد قرار میدهد تا مرد هر آنچه که میل دارد، زن برایش برآورده نماید. در حقیقت طبق آیین اسلام مرد میتواند هر گونه که دلش خواست با زن خود رفتار نماید و زن باید از این رفتار راضی باشد. در صورتی که زن اعتراضی داشته باشد، رسیدگی نخواهد شد و مرد مالک به تمام معنای زنِ خود میباشد. البته در قانونِ ایران، به خاطر این که زنان ایرانی، نسبت به زنان عرب، بسیار فهمیده تر و با شعور ترند به همین سادگی زیر بار چنین ظلمی نرفته و سالهاست که با این قرارداد یک طرفه مبارزه میکنند. تا کنون نیز در قانونی که دائم به وسیله مردان نوشته میشود، توانسته اند تغییرات زیادی به نفع خود اعمال نمایند که میتوان گفت که بیش از 70 درصد قوانین مربوط به اسلام، در ایران کنونی در مورد زنان رعایت نمیشود. مهمترین حقی که زنان ایران توانسته اند به دست بیاورند که هیچگاه در اسلام به زنان دیگر کشورها داده نشد، حق درخواست طلاق است که در قانون جمهوری اسلامی، پس از کش و قوسهای فراوان و با چند تبصره، اعمال شده است. با این حال این قوانین مغایر با دین اسلام است و علمای قدرت طلب، این را به خاطر حفظ مقام، به روی مبارک خود نمی آورند. در کلماتی که برای برقراری قرارداد خوانده میشود (یا همان صیغه عقد دائم)، گفته میشود که «ای زن، تو را به قیمت مشخص که همان مهریه است تو را به ........ دائم به فلان مرد میدهم. آیا راضی هستی؟» و در صورتی که زن بگوید «بله» این قرارداد آغاز میشود. اگر مرد فهمیده و عاقل و باشعور باشد، با ایجاد یک ارتباط انسانی و سالم در کنار همسرش زندگی خواهد کرد و در غیر این صورت، زندگی زنِ بیچاره به صورت زندانی درخواهد آمد که مرد زندانبان و شکنجه گر آن است. به گفته یکی از مسئولان نظام، در همایش سراسری ازدواج آسان، «زن برای مرد، حکم گوشت را برای گربه دارد». فسخ این قرارداد را نیز طلاق گویند که مثل بقیه قوانین اسلام، برای مرد بسیار آسانتر اتفاق می افتد. چه طبق همان قوانین مرد میتواند با پرداخت مبلغی خرجی برای فرزندانش نفقه- و پرداخت مبلغی که در قرارداد در شروع قرارداد ذکر شده بود مهریه- قرارداد را به راحتی فسخ کند. اما همین فسخ قرارداد از طرف زن، لازمه اش این است که از مبلغ قرارداد گذشت کند و حتی اگر فرزند داشته باشد، گاهاً باید از آنها نیز گذشت کرده تا بتواند قرارداد را فسخ کند. اگر به جزییات اجرای این قرارداد و فسخ آن خوب دقت کنید خواهید دید که این یک قراردادِ یکطرفه به نفع مرد میباشد و نام آن را نیز مانند تمام قوانین دیگر اسلام، عدالت الهی گذارده اند. ازدواج موقت «صیغه»:   در موازین دین اسلام، در صدر اسلام و بعد از آن تا زمانی که علمایی پیدا شدند و مذهبی به نام شیعه ابداع کردند، نامی از صیغه دیده نمیشود و به نظر میرسد که صیغه، اختراعِ جدید و به قول خود این علما، تفسیری از اسلام باشد. در صیغه، برقراری قرارداد، مانند عقد دائم میباشد. فقط مدت قرارداد در صیغه مشخص است (مثلاً یک روز، یک ماه یا مقادیر دیگری از زمان) ولی هنگام فسخ قرارداد هیچ امتیازی به غیر از مبلغ قرارداد به زن تعلق نمیگیرد. یعنی مثلاً اگر مبلغ قرارداد 1000 تومان باشد، زن آن را میگیرد و شرّش را کم میکند. هیچ امتیاز دیگری به زن تعلق نمیگیرد. خودش و فرزندانِ احتمالی که از این قرارداد ممکن است پدید بیاید ارث نمیبرند، هزینه زندگی نمیگیرند، حتی فرزندان، نام پدر را هم نمیتوانند در شناسنامه خود قید کنند مگر این که مرد خودش دلش بخواهد. در ظاهر این یک قرارداد اسلامی است ولی در حقیقت به این میگویند فاحشه گری دینی. شما شرایط عقد موقت را اگر مرور کنید، میبینید غیر از متن قرارداد که خوانده میشود، بقیه مفاد و اجرای قرارداد با فاحشه گری در کشورهای مختلف جهان چه تفاوتی دارد. یک فاحشه، در غرب و شرق این دنیای خاکی، پول میگیرد و به همین صورتی که در بالا گفته شد خود را در اختیار یک مرد قرار میدهد. فقط برای فاحشه، چند کلمه عربی خوانده نمیشود، ولی در اینجا خوانده شده و به اصطلاح، فاحشه تبدیل به یک زن مومنه میشود و فاحشه گری اش رنگ دینی و خدایی میپذیرد. بسیاری از این زنان نیز که خود را به صورت صیغه در اختیار مردان شهوت ران قرار میدهند، تصور میکنند که کاری خدایی و دینی و مذهبی انجام داده اند و  با انجام این کار، در سرای آخرت به بهشت برّین وارد خواهند شد. امیدواریم که بشوند!!! قرارداد کنیزی : این یکی دیگر نوبر قراردادها است. کنیز موجودی است که در جنگها شوهر و برادران و قومش شکست خورده و کشته میشوند و این زن اسیر میشود و کنیز نام میگیرد. بهترین و زیباترین و خوش اندام ترین آنها، طبق شرع اسلام، نصیب رییس و فرمانده میگردد (ممکن است تعداد کنیزان زیاد باشد و سهم فرمانده هم چندین کنیز باشد) و فرمانده نیز به نوبه خود، بهترینِ بهترینها را به خدمت فرمانده کل قوا، هدیه میدهد. این کنیزان (چه اسیران و چه آن هدیه شده ها)، مدتی توسط مالکان خود، مورد استفاده قرار میگیرند و پس از آن که مالک به اندازه کافی از وی استفاده جنسی نمود میتواند کنیز را مورد لطف خود قرار داده و بگذارد زیر سایه بزرگوار او زندگی کند، میتواند او را در بازارهای مخصوص کنیزان به فروش برساند و میتواند وی را به دوستان و همکاران خود هدیه بدهد. البته اینها و بنده را که این مطالب را گفتم مرد لعن قرار ندهید، چون اینها احکام اسلام است و احکام من نیست که گیر داده و به من میگویید برده دارِ بی وجدان، طرفدار پرولتاریا و تبعیض نژادی. خلاصه ازدواج دائم طلاق و آزادی زن از مردش را در پی دارد، پایان عقد موقت نیز نقطه رهایی زن از دست شوهر صیغه ای اش میباشد ولی تا زمانی که کنیز رسماً نامه آزادی خودش را از دست یکی از مالکان یا صاحبانش دریافت نکند، هیچ حق و حقوقی ندارد و مهریه و نفقه و این چیزها شامل حالش نخواهد شد. بزرگترین عنوانی که کنیز در اسلام به دست می آورد عنوانِ «اُمّ  وَلَد» یا مادر پسرم است. یعنی در صورتی که یک کنیزی برای صاحبش پسری به دنیا بیاورد صاحب کنیز نیز ممکن است لطف نموده و بزرگ کردن آن پسر را به همان کنیز که مادرش است بسپرد که در این صورت به آن کنیز ام ولد میگویند و اگر مثلاً صاحب کنیز نخواهد و یا به هر علتی آن پسر بمیرد، کنیز از ام ولدی خلع شده و دوباره به موقعیت اولش باز میگردد. به ما گفته اند اینها قوانین کتاب ازلی و ابدی قرآن است و قرآن نیز در خانه همه مسلمانان وجود دارد. میتوانند مراجعه کرده و این مطالب را در آن مطالعه نمایند. حال چنین دینی و چنین مذهبی ادعای به تعالی رساندن بشر و دادن شخصیتِ والا به مقام زن دارند! شما اگر عقل دارید و منطق را میپذیرید لطفاً فوری قبول نکنید آنچه را که من گفته ام. بروید و تحقیق کنید، اگر حرفهای من صحت داشت قبول کنید. این قوانین در پست ترین جوامع غربی و کثیف ترین کشورها از نظر فحشا که ایتالیا (طبق نظر سنجیهای معتبر اروپایی) است نیز این چنین قوانینی توسط انسانهای وحشی اروپایی مانند وایکینگها، انگلیسیها در ایرلند و اسکاتلند، آلمانهای نازی در هنگام قدرت هیتلر، حکومت بی خدای کمونیستی در زمان استالین، در حداقل هزار و چهارصد سال گذشته تصویب نشده است. این بدین معنی نیست که چنین اتفاقاتی نیفتاده، به این معنی است که به چنین مسائلِ شرم آوری رنگ قانونی نداده اند. همیشه سعی شده که فساد و فحشا را غیرقانونی اعلام کنند و زنانی که به هر علتی میل به فحشا دارند را در انتخاب آزاد گذاشته ولی زیر نظر قانون از آنان مراقبتهای جسمی انجام میدهند تا موجب بیماری و آلودگی در سطح جامعه نشوند. در حکومت شاه سابق ایران نیز روال به همین صورت بود. فحشا بود ولی از نظر قانونی تا حدودی کنترل شده بود. خانه های آنچنانی مخصوص زنان آنچنانی وجود داشت اما هیچوقا دولت رسماً جلوی فعالیت آنها را نمیگرفت و هیچوقت هم رسماً حمایت نمیکرد. در واقع وجود چنین سیستمی میتواند جلوی فحشای عمومی و  آشکار و منتشر در جامعه را بگیرد. چنان که نگاهی به تمامی کشورهای اسلامی بیندازید خواهید دید که فحشا بیداد میکند و زنان، نه در چارچوب قانون، بلکه به شدت و حدّت هر چه تمامتر، مورد تعدی و تجاوز مردان قرار میگیرند (به صورت عقد دائم و صیغه) و این مسئله کاملاً قانونی صورت میگیرد و تازه باعث افتخار مردان نیز میباشد. اگر زنی در اروپا در تبلیغ تلویزیونی هنرنمایی میکند، از نظر دینی مرتکب تخلفی نشده (دین مسیح یا یهود)، اما زنی که همین کار را در کشورهای اسلامی انجام میدهد عملی کاملاً خلاف شئونات اسلامی انجام میدهد. مسلمانان به آن کار در اروپا میگویند استفاده ابزاری از جنسیت زنان برای تبلیغ و فروش کالا، اما نمیدانم آیا برای همین کار که برنج محسن یا چینی فلان، چند زن آرایش کرده در تلویزیون کشور ما انجام میدهند را چه نام میگذارند. من نمیخواهم بگویم که دین چه میگوید و کدام غلط یا کدام درست است. حرف من این است که اگر آن بد است، این هم بد است. اگر به آن میگویند فحشا، این هم فحشا نام دارد. اگر زنی با چند مرد رابطه داشته باشد، هرزه است پس مردی هم که با چند زن باشد، هرزه است. چرا کارهای مردان عیب ندارد ولی کارهای زنان عیب دارد. این است حرفی که رهبر بزرگ شیعیان جهان، خمینی کبیر زد که «ما شما را به مقام انسانیت میرسانیم»؟؟؟ آیا انسانیت این است که زنان را لابلای پتو مانند طالبان بپیچانیم و اجازه اظهار نظر هم به آنان ندهیم و در مجامع عمومی برای این که ممکن است از صدای زن، لرزشی در دل مرد صورت بگیرد پس زنان نباید بلند حرف بزنند؟ بماند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر