۱۳۹۰ بهمن ۱, شنبه

سرعت گذر زمان


معمولاً هر جنسی را با واحدِ خاصی میسنجند. مثلاً وزن بر حسب کیلوگرم، گرما بر حسب کالری، طول بر حسبِ متر و.... حالا میخواهم سرعت را بر حسبِ زمان برای شما حساب کنم. به نظر شما سرعتِ زمان چه مقدار است؟ با چه واحدی باید شمارش شود؟ آیا واحدِ حقیقی زمان، ساعت است؟ در دنیای واقعی ما، واحد زمان ساعت است که به اجزای کوچکتر و بزرگتری تقسیم میشود مانند دقیقه و روز و هفته. اما در حقیقت این ما هستیم که این واحدها را اختراع کرده ایم و ارزش این واحدها را با اعدادِ ناچیز و خاصی تعیین نموده ایم. حال بیاییم و این واحد را بررسی کنیم. هر ساعت 60 دقیقه و هر دقیقه 60 ثانیه است که میشود هر ساعت 3600 ثانیه. آیا یک ثانیه فقط یک ثانیه ارزش دارد؟
این واحد بسیار شکننده و غیر قابل قبول برای همه انسانهاست. میپرسم که آیا اگر شما ساعت 6 عصر قرار ملاقات داشته باشید و ساعتِ 7 سرِ قرار برسید چه میگویید؟ «بابا حالا خیلی هم دیر نشده، باور کن ترافیک بود و گرفتار شدم و از این حرفها».
حال اگر شما منتظر کسی باشید و آن شخص فقط 15 دقیقه دیر کند چه میگویید؟ «بابا یک ساعت معطل بودم پس چرا اینقدر دیر آمدی؟»
پس این واحد شکننده در یک جا بسیار کم دیده میشود و در جای دیگر بسیار زیاد. حالا باید این واحدها بسیار دقیقتر بررسی بشوند تا نکاتی از آنها دریافت شود. هر روز ما، 24 ساعت دارد و هر ساعت گفتیم که 3600 ثانیه است. پس یک روز 86400 ثانیه است. اگر ما 8 ساعت در روز را واقعاً کار کنیم باز هم در هر 24 ساعت، 16 ساعت مهم در زندگی را از دست میدهیم.
فلسفه دنیا محل گذر است دو مفهوم دارد. یکی مفهوم واقعی و علمی و دیگری مفهوم عرفانی و اُخروی. علم و واقعیت میگویند چون عمر ما محدود است و ساعتهایی که در بالا توضیح دادم در هر روز دو سومش تلف میشود پس باید تلاش کرد و دوسوم بیکاری را هم باید تا حد ممکن کار کرد تا از این مدت محدود بتوان حداکثر استفاده را نمود. آن چه از هر انسان باقی میماند فقط و فقط و تاکید میکنم فقط و فقط نتیجه تلاشهایش است که به دست دیگران میرسد. به قول بزرگی، انسانها سالها تلاش میکنند تا نام نیک پس از خود به جا بگذارند اما نمیدانند که این نام نیک پس از مردن، به چه دردِ آنها میخورد.
در تعریف عرفانی و اخروی و یا بهتر بگوییم صوفیانه، دنیا محل گذر است و مدتی که در آن هستیم قسمتی از فاصله بین ازل تا ابد است که روح ما در این قسمت، درون جسمی خاکی قرار گرفته و پس از طی شدن این مدت ما به دورانِ دیگری از زندگی خواهیم رفت و از این گونه حرفها که هنوز هم بین دانشمندانِ دینی و علمی بر سر درست یا نادرست بودنِ آن دعواست.
جماعت جهان سومی ضرب المثلِ خوبی دارد که «این نقد بگیرو دست از آن نسیه بدار، کاواز دهل شنیدن از دور خوش است». کاربردِ این ضرب المثل اینگونه است که بی خیالِ کار کردن و زور زدن و علم و پیشرفت و همه این چیزها. ما که میمیریم و معلوم نیست که دنیای دیگری باشد یا نباشد، پس بیاییم و مانند بقیه حیوانات حالی به حولی و خوشی بگذرانیم و عشق و حالی بکنیم و بی خیال بابا.
اما جماعتِ جهان اولی همین حرف را اینگونه تعبیر میکنند که معلوم نیست دنیای دیگری باشد یا نباشد. اگر ما این دنیایمان، تلاش کنیم و زحمت بکشیم و از تمامِ سه سومِ 24 ساعت استفاده کنیم، در این دنیا هم کار کرده ایم هم تفریح کرده ایم و هم به اندازه کافی خوش به ما گذشته است. اگر دنیای دیگری بود که به خاطر زندگی زمینیمان، زندگی در آن دنیایمان هم خوب خواهد شد و اگر دنیای دیگری نبود که همین دنیایمان را خوش بوده ایم. البته نه خوشی به معنای عشق و حال از نوع ایرانی.
طور دیگری میگویم. بیاییم فکر کنیم که هنوز هیچ ساعتی، از آفتابی و کاسه آبی و استوانه ای و دیجیتالی و شماطه ای و... اختراع نشده است. الآن هر سنی که هستید به آخرین واقعه مهم زندگی تان که اتفاق افتاده، فکر کنید و ببینید به نظرتان چه مدت از آن گذشته البته با معیارِ «زیاد گذشته یا کم گذشته». بعد ساعت و روز و هفته و ماه و سال را به میان بیاورید. آنوقت متوجه میشود که این دو معیار اصلا با هم قابل قیاس نیستند و ارزش واقعیِ حتی یک ثانیه، بسیار بیشتر از یک ثانیه است.
به طور معمول این محاسبه هر چند وقت یکبار به صورت خودکار برای همه افراد اتفاق میفتد. مثلا وقتی میشنویم که امسال سی و دومین سالگرد پیروزی انقلاب را جشن خواهیم گرفت و معمولا میگوییم وای خدای من، فوراً سی و دو سال گذشت. انگار که همین دیروز بود، ها. و در چنین مواقعی اگر عقل درست فرمان بدهد و پیگیری کند، باید به این درک برسیم که سی و یک سال مانند یک روز بوده و همانطور که سی و یک سال قبل گذشت سی و یک سال بعد هم خواهد گذشت و ممکن است تا آن موقع از من فقط مشتی استخوان باقی مانده باشد.
این هم نوعی از محاسبات زمان است که حقیقی است ولی در واقعیات زندگی ما جهان سومی ها رنگ و بویی ندارد و از دیدِ ما اهمیت چندانی ندارد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر