۱۳۹۰ بهمن ۶, پنجشنبه

گلشیفته فراهانی


قبل از نوشتن این مطلب، دقایقی چند به عکس گلشیفته خیره شدم. برداشت شخصی خودم را از این عکس و از این حرکت، بدون در نظر گرفتن منظور واقعی سوژه و عکاس مینویسم. عکس زمینه ای کاملا سیاه دارد و این به معنای تاریکی موجود در روان و افکار ما ایرانیان در مورد زنان است.
قبلا در مطلبی با عنوان من یک فمینیست هستم مطالبی را از قول فرد دیگری نقل کردم و تکرار نمیکنم و در صورت لزوم میتوانید به این مطلب در همین وبلاگ مراجعه کنید. در عمق وجود هر مرد و زن ایرانی، تاریکی پر رنگی وجود دارد که باعث شده در مورد زنان، سوای مردان فکر کنیم. فقط زنان ناموس هستند، فقط زنان عورت هستند، فقط زنان ممکن است که هرزه باشند و فقط زنان هستند که باید در پرده حجاب باقی بمانند تا باعث بی شرافتی مردان نشوند و گمراهی مردان را به بار نیاورند.
برای این تفکر، دلایلی نیز میآوریم و دین و شرع و قانون و همه و همه را به شهادت میگیریم که حرفمان درست است ولی همین مردان، تا فرصتی پیدا میکنند به سراغ همان زنان میروند و فراموش میکنند که ناموس و عورت و حجاب و ...
در میان تاریکی تصویر، روشنایی دیده میشود که مربوط به موضوع اصلی عکس است و آن چیزی نیست جز نیمه برهنه بدن یک زن و بدون شک این زن همان مادری است که در فیلم میم مثل مادر، بازیگر نقش مادری با تمام مشخصات یک مادر ایرانی بود. مادری که امثال ما مردان و زنان ایرانی را متولد میکند، پرورش میدهد و به پای ما میسوزند و با تمام سختی های زندگی، فرزندانی را پرورش میدهند تا همین فرزندان، پس از بالغ شدن، جلوی آزادی همان مادرشان را بگیرند.
پسرانی که خود از دیدن زنان عریان لذت میبرند ولی از ازدواج مجدد و قانونی مادرانشان، روی ترش میکنند و غیرتی میشوند و ...
میگویند در چشمان گلشیفته، غم بزرگی را میتوان دید. من برعکس، غم ندیدم ولی انفجار عظیمی دیدم که به نظرم آمد انفجار تمام سرکوبهایی بود که من و تو، بر او و دیگر زنانمان وارد میکنیم. نوری دیدم در میان تاریکی، نوری که بر اثر له کردن شخصیت زنانمان در میان پارچه های چند لایه به نام مانتو و روسری و چادر، خاموش نشده و فقط پنهان شده است.
اگر یک مسافرت به خارج از کشور کنید، میبینید که تمامی حجب و حیای بسیاری از زنانمان، پس از سوار شدن بر هواپیما، از بین میرود و روسری و مانتو از تنشان بیرون میآید و همان انفجار گلشیفته در آنها رخ میدهد.
باور کنید که طبق احکام اسلامی که ما به آن مثلا مقید هستیم، فرقی نمیکند که زن مویش را نشان بدهد و یا سینه اش را و یا کاملا لخت شود. در هر صورت از نظر اسلامی که ما میپرستیم، این بی حجابی و هرزگی است. پس بیایید نگاهی به عروسیها و مراسمات خصوصی خودمان بیندازیم. جایی که زنان محجبه در خیابان، با لباسهای سانتیمانتال و آنچنانی در مهمانیها حاضر میشوند و حتی عکس یادگاری میاندازند و جلوی دوربینهای فیلمبرداری حرکات موزون اجام میدهند.
همین زنانی که نسبت به گلشیفته انتقاد میکنند آیا تا به حال با موبایل خود، از خودشان عکس لختی نینداخته اند و یا تا حالا در برابر آینه در حمام، به اندام خود نگاه نکرده اند؟ آیا هیچ وقت در افکارشان، لذت در آغوش کشیدن مردی را متصور نشده اند؟  و همین مردانی که گلشیفته را مورد حمله قرار داده اند، آیا تا کنون در ذهنشان، با زنان دیگری هم آغوش نشده اند؟
همین زنان اگر در سرزمین دیگری متولد میشدند، آیا ممکن نبود که ستاره سکس و یا عکس لختی روی جلد یک مجله پورن شوند؟
فکر کنید که گلشیفته یک اروپایی است و فکر کنید که... اصلا فکر نکنید. مگر نه این که در مورد مطالب مهم زندگیمان فکر نمیکنیم، هنگام ازدواج کردن، هنگام انتخاب رشته تحصیلی، هنگام رای دادن، هنگام ...
پس چرا حالا باید فکر کنیم که چرا فلانی عکس لختی انداخته است؟
بیایید باز هم مانند همیشه فکر نکنیم. بگذاریم و بگذریم از کنار این عکس نیمه لخت.
شاید گلشیفته نیز همین را میخواسته که ما باز هم فکر نکنیم. شاید میخواسته بگوید که شما که هیچ وقت از مغزتان استفاده نمیکنید، این بار هم از آن استفاده نکنید.
به هر حال،
گلشیفته عزیز، به خاطر شجاعتت دوستت دارم.
به خاطر سنت شکنی و عبور از مرز حجاب اجباری دوستت دارم.
به خاطر نشان دادن واقعیتی که در درون همه مردان و زنان این سرزمین پنهان است دوستت دارم. واقعیتی تلخ از تمامی خواسته ها و تمایلات جسمی که در این کشور سرکوب شده اند.
خوشحالم از این که بالاخره یک زن ایرانی پیدا شد و باشجاعت جلوی دوربین عکاسی ایستاد تا بگوید این بدن لخت من نیست که برایم شخصیت میآورد بلکه شخصیت من پشت این بدن پنهان است و بی لباسی من نشاندهنده بی شخصیتی من نیست.
قرار گرفتن در موقعیت تو، آرزوی بسیاری از زنان این کشور است و خیلی از این زنان، حاضرند کارهای بسیار بدتری انجام دهند تا موقعیتهای بهتر به دست بیاورند. حالا چرا نسبت به این عکس غیرتی و مسلمان شده اند نمیدانم.
میشود هر روز زنانی را دید که برای موقعیتهای خیلی کوچک حاضر به خود فروشی هستند ولی از عکس بی لباس تو ابراز تنفر میکنند و بسی جای تعجب است این نوع تفکر.
وقتی کانال فارسی 1 راه افتاد خیلی از خانواده های ایرانی آن را مروج فساد در خانواده عنوان میکردند ولی من نظرم این بود که این کانال فساد رایج و پنهان در خانواده های ما را به نمایش درمیآورد و به همین خاطر پدر و مادرهای ما با آن مخالف هستند.
این نظر را هم در مورد عکس گلشیفته و پشت پرده زنان و مردان ایرانی دارم.
در بعضی کشورهای دنیا، زنانی که خودفروشی میکنند، مجرم نیستند ولی مردانی که خریدار خودفروشی هستند مجرمند. حالا مردان کشور ما که دائما به دنبال دیدن زنان لخت هستند و چشمشان به ساق پا و یا ساعد و یا گردن زنانی است که شاید از زیر مانتویشان بیرون زده باشد، با دیدن عکس بی لباس گلشیفته، ناگهان فریاد وا مسلمانی سرداده و از این عکس ابراز تنفر و انزجار میکنند و ...
چه بگویم که یاد ایرج میرزای عزیز به خیر باد:
بر سر در کاروان سرائی
تصویر زنی به گچ بریدند
ارباب عمائم این خبر را
از مخبر صادقی شنیدند
گفتند که واشریعتا خلق
روی زن بی نقاب دیدند
آسیمه سر از درون مسجد
تا سر در آن سرا دویدند
ایمان و امان به سرعت برق
می رفت که مومنین رسیدند
این آب آورد و آن یکی خاک
یک پیچه ز گل بر او بریدند
ناموس به باد رفته ای را
با یک دو سه مشت گل خریدند
چون شرع نبی از این خطر جست
رفتند و به خانه آرمیدند
غفلت شده بود و خلق وحشی
چون شیر درنده می جهیدند
بی پیچه زن گشاده رو را
پاچین عفاف می دریدند
لب های قشنگ و خوشگلش را
مانند نبات می مکیدند
بالجمله تمام مردم شهر
در بحر گناه می تپیدند
درهای بهشت بسته می شد
مردم همه می جهنمیدند...  
و حکایت گلشیفته نیز مانند بقیه حکایات ما، پس از چند روز فراموش خواهد شد و انگار نه انگار، «نه خانی آمده و نه خانی رفته» و حافظه مانند ماهی ما مردم ایران، در کمتر از هشت ثانیه این حرکت را فراموش خواهد کرد، همانطور که خیلی چیزهای دیگر را فراموش کرد.
و در نهایت، تبریک میگویم به بهزاد فراهانی و  همسر گرامیش که چنین دختری پرورش داده اند. پیشرفت گلشیفه در عرصه هنر، نمایشی از قدرت فرهنگی و هنری خانواده وی است و این عکس گلشیفته نیز نشان از شجاعت وی دارد. این عکس ثابت میکند که گلشیفته، ترسی از حرافی مردم ایران ندارد. مردمی که دیروز بازی گلشیفته را در نقش مادر ستایش میکردند و وقتی همبازی دی کاپریو شد او را به عنوان ستاره با حجاب ایرانی در یک فیلم هالیوودی میستودند و همه این هنرمندیهای را تا چند روز پیش فراموش کرده بودند و حالا با این عکس، همه آن هنرمندی را زیر سوال برده اند؟
مردم ایران همان مردم هرهری مذهبی هستند که در طول تاریخ بوده اند. امروز یکی را به عرش اعلی میبرند و فردا با تمام قدرت به زمینش میکوبند. امروز مرگ بر شاه میکنند و فردا از روزهای خوبشان در زمان شاه، افسانه ها میسرایند، امروز امیرکبیر را میکشند و فردا از او افتخار ملی میسازند و هر روز و هر دوره یک نفر را سوژه میکنند.
وقتی یادم می افتد که همین منتقدان گلشیفته، فیلم زهره امیرابراهیمی را با چه آب و تابی تعریف میکردند و سی دی آن را دست به دست میچرخاندند، از مرد ایرانی بودنم بدحال میشوم. وقتی یادم می افتد که فیلم دختری سیزده یا چهارده ساله، در حال سکس با مردی سی و چند ساله را در گوشی موبایلی دیدم که صاحب گوشی با هیجان تعریف میکرد که بیا ببین یک فیلم خیلی با حال دارم، باز هم حالم بد میشود. وقتی یادم میآید که در تمام بیست سال گذشته، مهیج ترین مطالبی که از دهان مردان ایرانی میشندم همین موضوع سکس بوده، حالم بد میشود و بعد به عکس گلشیفته نگاهی دوباره میکنم و غم عمیقی درون چشمانش میبینم.
شاید گلشیفته فقط برای مشهور شدن اینکار را کرده باشد، ولی او که نیاز به مشهور شدن ندارد!! شاید برای تبلیغات نمایشنامه اش اینکار را کرده باشد، ولی باز هم علتی برایش پیدا نمیکنم. شاید ...
فقط باید یادآوری کنم به منتقدان گلشیفته که یادشان بیاید، معروفترین هنرپیشه زن ایرانی که همین الان هم بسیار دوست داشتنی است، همانا خانم گوگوش است که در زمانی نه چندان دور، در فیلمهایی مانند در امتداد شب و ممل آمریکایی بازی میکرد و مورد تحسین منتقدان قرار میگرفت. هنوز یادم نرفته بازی زیبا و تاثیرگذار بهروز وثوق در فیلم بلوچ و همچنین فیلم موسرخه از یکی از معروفترین کارگردانان حال حاضر ایران یعنی ایرج قادری.
نمیدانم چرا ما ایرانیان دائما در حال پسرفت هستیم. مگر همین آنجلینا جولی، قبل از هنرپیشگی مدل مجلات و عکسهای نیمه سکسی نبود؟
مگر خیلی از هنرپیشه های زن هالیوودی حداقل یک مورد همبستری در فیلمهایشان ندارند؟ پس چرا این کار آنها برای ما دیدنی است و کار گلشیفته نابخشودنی.
و مگر نیستند بسیاری از این منتقدان که به خاطر چند میلیون تومان حاضرند در فیلمهای پورن بازی کنند؟ باور ندارید میتوانید از خیلی از زنان و مردان اطراف خود سوال کنید. پس چند تا عکس و یک بدن نیمه عریان را نباید چنین مورد حمله قرار داد.
مگر تا حالا مسافرت خارجی نداشته اید تا ببینید که زنان محجبه ایرانی پس از ورود به هواپیما چا کارها که نمیکنند و مگر ایرانیها را در آنتالیا و سواحل اسپانیا و حتی در استخرهای سرپوشیده خارجی ندیده اید؟
نمیدانم بر ما چه میگذرد که بر ایرانیان مثلا مسلمان و گاهی زرتشتی و بعضی بی دین، چه میگذرد که اینچنین میکنند.
امیدوارم که روزی بیاید که در کشور ما، ارزش انسان را با میزان فهم، شعور، انسانیت،  خرد، علم و هنر بسنجند و نه با مدل لباس و موی سر و سایر ملاکهای ظاهری.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر