۱۳۹۰ بهمن ۱, شنبه

سیر تحولی عبارت باج سبیل در علم پزشکی نوین:


در زمانهای دور، وقتی که یک لات، چاقوکش و یا قلدر یک محل از کسبه و مردم آن محل پول زور میگرفت و اگر کسی پول پرداخت نمیکرد با جان خودش بازی کرده بود، به این پول، باج سبیل میگفتند.
از زمانی که پزشکی نیز شروع به بازی با جان انسانها نمود، هر چه که این رشته مهم پیشرفت کرد، باج سبیل نیز دچار تحولات ادبیاتی شد که در ذیل به آن میپردازم.
ابتدا بیماران به صورت خود سرانه و پس از رضایت داشتن از درمان خود توسط پزشک محترم، با جعبه ای شیرینی و یا هر چیز غیر نقدی، پزشک را مورد لطف قرار میدادند. آنقدر این کار صورت گرفت تا پزشکان به توهم افتادند که این لطف، حق قانونی آنها است. پس به فکر افتادند که این حق را نقدی بگیرند. به همین خاطر با هماهنگی با منشیهای خود، آرام آرام سعی نمودند که این لطف را به صورت نقدی دریافت کنند و نام پول چای بر آن نهادند.
ابتدا پول چای بسته به محبت بیمار بود و مبلغ خاصی نداشت ولی کم کم پزشکان از محبت بیماران کمال استفاده را نموده و هر پزشکی بسته به وقاحتِ خود مبلغ ثابتی را بدون توجه به لطف بیمار مطالبه میکرد.
از زمانی که فرهنگستان علوم شروع به تغییر اصطلاحاتِ نامانوس در ادبیات فارسی نمود، پزشکان نیز همین رویه را ادامه داده و اصطلاح پول چای به «زیرمیزی» تغییر نام داد به طوری که اصطلاحِ «دکتر ایکس این قدر زیر میزی میگیرد»، متداول شد.
پس از مدتی که هلیکوپتر به چرخ بال تغییر نام داد زیر میزی نیز به «Under Table» تغییر نام داد که اصطلاحی فنی بود و پزشکان، راحت و بلند، جلوی بیماران این کلمه را به کار میبردند و بیماران نیز متوجه نمیشدند که این آندر تیبل همان باج سبیل سابق است.
در نهایت، کلمه Table نیز به خاطر آموزش روز افزون زبان انگلیسی در جامعه به قرینه معنوی حذف شد چون آنهایی که زبان بلد بودند میفهمیدند که این کلمات مفهوم همان زیر میزی را دارند و متوجه قضیه میشدند.
با به کار بردن Under که معنای لغوی «زیر» را میدهد، اگر کسی زبان بلد بود، فکر میکرد که فلان پزشک، زیر قیمت بازار دستمزد میگیرد و متوجه اصل مطلب نمیشد. سیر تحول کلمه باج سبیل فعلا در همین سطحِ «آندر» باقی مانده است.
در ادامه این روند زیبا، سایر پرسنل درمانی نیز به همین رویه روی آوردند و از آشفته بازار سیستم پزشکی در کشور، نهایت استفاده را نمودند. اینها چند دسته بودند و مدارک و شاهدان بسیاری برای این ادعا وجود دارد و اگر زمانی نیاز شد که بنده در دادگاهی محاکمه شوم، همه آنها را ارائه خواهم کرد.
1-پزشکان که «آندر» خود را میگیرند.
2-یک دسته از کارشناسان، به دنبال تاسیس فروشگاههای لوازم پزشکی نمودند و بیماران را به آن سمت هدایت نمودند.
3-یک دسته از کارشناسان، با تاسیس کلینیکهای تخصصی مانند فیزیوتراپی، بیماران را به سمت کلینیکهای خصوصی خود هدایت کردند.
4-بهیاران با کمک پزشکان عمومی، درمانگاههای شبانه روزی تاسیس نمودند و بیماران را به سمت کلینیکهای خصوصی خود هدایت کردند.
5-پزشکان رادیولوژیست، مطب خود را از بیماران سونوگرافی که از بیمارستان هدایت میشدند، پر نمودند.
6-پزشکان متخصص، با زد و بند با کلینیکهای تشخیصی و درمانیِ خصوصی، نان به هم قرض میدهند.
و خلاصه این که درمان در مملکت زیبای ما تبدیل به یک ناندانی بزرگ برای بسیاری از افرادِ سودجو شده به طوری که این قشر، هم نامِ علم پزشکی و هم زحماتِ پزشکانِ دلسوزی را که خدمت شرافتمندانه را بر درآمد و کسب مال ارجح میدانند، آلوده کرده اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر